کوتاه درباره ی گرایش مجنون به حیوانات
گرایش عجیب مجنون به نگهداری و پشتیبانی از حیوانات، پس از بی نتیجه ماندن تلاش هایش برای به فرجام رسیدن عشق ِ میان وی و لیلی، از دام گرفتن و پرداخت هزینه ی صید به صیادان برای رها کردن حیوانات به دام افتاده ای مثل آهو و گوزن،
نوازش عاطفی - ، بوسه زدن بر چشم و خط و خال آهوان و تک گویی با حیوانات به دام افتاده در بازنمایی روایت میان خود و لیلی
تبدیل شدن آهو به حیوان توتمی در ذهن مجنون (زنهار وی به صیادان ِ آهو، ممنوعیت کشتار آهو در ذهن و صحبت کردن در این باره با صیادان، ایجاد ارتباط کلامی و بدنی میان مجنون و آهو و قرار دادن آهو در مقامی بالاتر از دیگر حیوانات و. )
تبدیل شدن آهو به لیلی و قرار گرفتن مجنون در گونه های جانوری و جدا شدن از آیین و هنجارهای اجتماعی و ساختار اجتماعی و موقعیت فرهنگی و عرفی زمانه ی خود و ترک شهر گفتن و به بیابان روی آوردن
نا امید شدن از تلاش انسانی و اختگی ویژه ی مجنون از هر گونه کامیابی و به دست آوردن لذت در امر نمادین (شوهر دادن لیلی، دست رد به سینه ی مجنون و خانواده ی وی زدن، نافرجام ماندن تلاش ِ مجنون به همراه دوست اش نوفل در حمله ی نظامی ای که به قبیله ی لیلی می کنند و) شرایطی محیا می سازد که واپسین تلاش های مجنون متوجه استعاره ی آهو شود به گونه ای که رها سازی آهو از دام، تلاش ذهنی و روانی مجنون برای رها سازی لیلی از قید و قرار نمادین با شوهر و پدر است
پر شدن فقدان لیلی نه با قرار دادن یک زن دیگر در جای خالی او بلکه با قرار دادن یک آهو و روایتی که از بازنمایی بدن لیلی در بدن آهو می شود،
تناظر بدن لیلی و بدن آهو در یک محور (محور استعاری) و در نهایت خلق استعاره ی آهو در استعاره از معشوق،تبدیل شدن بدنی به بدنی دیگر است
ابیات :
از فصل باز خریدن مجنون، آهوان را از صیاد:
دام از سر آهوان جدا کن
این یک دو رمیده را رها کن
چشمی و سرینی این چنین خوب
بر هر دو نوشته غیر مغضوب
چشم اش نه به چشم یار ماند
رویش نه به نوبهار ماند
گردن مزنش که بی وفا نیست
در گردن او رسن سزا نیست
وای پای لطیف خیزرانی
در خورد شکنجه نیست، دانی
از فصل باز خریدن مجنون گوزن را از صیاد:
مجنون سوی آن شکار دلبند
آمد چو پدر به سوی فرزند
مالید بر او چو دوستان دست
هرجا که شکسته دید می بست
بوی تو ز دوست یادگارم
چشم تو نظیر چشم یارم
از فصل در بیابان گشتن مجنون و الفت گرفتن با دد و دام
از شیر و گوزن و گرگ و روباه
لشکرگاهی کشیده در راه
مجنون که بر آهوان نظر داشت
با او نظری تمام تر داشت
درباره این سایت